علاقه به خواندن و مطالعه برای دانشآموزان، مهم و اساسی است. اهمیت
مطالعه تا جایی است که سازمان ملل، «حق خواندن» را جزو حقوق کودکان بهحساب
آورده است.
اثرات
مثبت و فایدههای مطالعه و کتابخوانی بیشمارند و در میان همهی ملل
پذیرفتنی، برخی از این اثرات عبارتند از: افزایش علم و آگاهی، پیشرفت
تحصیلی، ایجاد تفکر و خلاقیت، آرامش روحی (کتابدرمانی)، لذت معنوی،
یادگیری راه و رسوم زندگی (مهارتهای زندگی)، تعمیق و گسترش نگاه و فکر،
پندآموزی از تجربیات گذشتگان، غنیسازی اوقات فراغت، بسترسازی برای تولید
علم و ...
عادت به مطالعه و خواندن، امری «اکتسابی» است. بر اساس یافتههای پژوهشی، نخستین عامل مؤثر در ایجاد عادت به مطالعه، نهاد «خانواده» است. در ضمن، بین ساختار خانوادگی و موفقیت فرزندان در خواندن و زبان، رابطهی دوجانبهای برقرار است. بهعبارت دیگر، بین رشد زبانشناختی کودکان با تعداد کتابهایی که میخوانند، رابطهی معناداری وجود دارد. روانشناسان معتقدند: در ایجاد عادت به مطالعه، دورهی کودکی بهترین دوره است و استفاده از عنصر «بازی» و «سرگرمی» در برانگیختن ذوق و شوق آنان به مطالعه و کسب لذت از آن، اهمیت خاصی دارد.
بقیه مطالب را در ادامه ی مطلب بخوانید.
بن فعل :
درهرفعل بخشی است که مفهوم کار یا حالت از آن مشخص می شود که به این بخش «بن فعل » گفته می شود که ثابت است ودرساخت های شش گانه ی فعل می آید وپیام اصلی فعل را دربردارد.
مثال :
1) خوردم – خوردی – خورد- خوردیم- خوردید - خوردند
2) می خورم – می خوری – می خورد – می خوریم – می خورید – می خورند
این فعل ها در عمل خوردن مشترک هستند . در قسمت 1 «خورد» و در قسمت 2 « خور» یکسان هستند . این دو بخش بُن فعل هستند که مفهوم اصلی فعل را می رسانند .
بنا براین هرفعل دو بُن دارد : بُن ماضی – بُن مضارع
توجـــــــــــه : فعل های گذشته و آینده از بُن ماضی ساخته می شوند وفعل های زمان حال وامر از بن مضارع .
بن ماضی : در فعل های ساده پس از حذف« ـــَ ن » از مصدر ، بن ماضی باقی می ماند .بن ماضی در واقع فعل سوم شخص مفرد ماضی ساده است.
بن ماضی : مصدر بدون ـــــَ ن پایانی
مثل : دیدن = دید کاشتن = کاشت گفتن = گفت
(پس از حذف «ن » فعل سوم شخص مفرد در ماضی ساده اند )
بن مضارع : برای پیدا کردن بن مضارع ، فعل را به صورت امر در آورید وسپس حرف «ب» را از اول فعل بردارید ، آن چه باقی می ماند ، بن مضارع است . پس بن مضارع شکلی از فعل امر است که حرف «ب» از ابتدای آن حذف شده است .
پس فعل امر بدون حرف«ب» مثل : بخور = خور ببین = بین بکار = کار
نقش خانواده در ترغیب فرزندان به مطالعه و کتابخوانی
در ادامه ی مطلب بخوانید
تکالیف درسی را از نظر محتوا می توان به چهار گروه تقسیم کرد :
1- تکالیف تمرینی
2- تکالیف آماده سازی وآمادگی
3- تکالیف بسطی وامـتدادی
4- تکالیف خلاقیتی
توضیحات کامل تر در ادمه ی مطلب
ادامه مطلب ...
هر جمله دو بخش دارد به نام ( نهاد و گزاره ).
نهاد یعنی کننده ی کاریا بهتر است بگوییم کسی (کسانی) یا چیزی ( چیز هایی) که کار را انجام
می دهد.به بقیه جمله هم گزاره می گوییم.
....................
حال چگونه می توانیم نهاد را پیدا کینم؟
نهاد را با پرسیدن (چی کسی) و (چه چیزی) از فعل پیدا می کنیم.
مثال:
1.فصل تابستان فرا رسیده است.
چی چیزی فرا رسیده است؟( فصل تابستان).
(فصل تابستان) نهادجمله است و (فرا رسیده است ) گزاره .
...................
2.محمد برای دیدن دوستش به شیراز آمده است.
چه کسی آمده است؟ (محمد). (محمد) نهاد است و (برای دیدن
دوستش به شیراز آمده است) گزاره ی جمله است.
....................
نکته1: نهاد ممکن است بیشتر از یک کلمه باشد.
مثال:
1.بچه های زرنگ کلاس پنجم مدرسه ی مصلّی نژاد آمدند.
در جمله بالا (بچه های زرنگ کلاس پنجم مدرسه ی مصلّی نژاد) نهاد
و (آمدند) گزاره است.
....................
نکته2:در بعضی جمله ها نهاد پنهان است.
مثال:
1.علی را بیاور.
کامل این جمله این است: (مثلا :محمد ، علی را بیاور.
چه کسی علی را بیاورد؟ محمد.
اما محمد در جمله نیست.
پس نهاد غایب است.
از دوران دبستان و نوشتن املا مدتها گذشته اما گاه و بیگاه در تفاوت “گزار” و “گذار” دچار اشتباه میشویم و می بینیم که برخی افراد تحصیل کرده نیز به اشتباه از این دو کلمه استفاده می کنند.
. مثلاً در کلماتی مانند: قانون گذار، نماز گزار، خدمت گزار و مانند آنها. اصلی ترین روش برای شناخت تفاوت این ترکیبها ، توجه به شکل نوشتن فعلهای “گذاشتن” و “گزاردن” و معنی آنهاست.
در مورد مصدر گذاشتن: (گذار ریشه فعل گذاردن است و به معنی گذاشتن است)
معانی: قرار دادن، جای دادن، ترک کردن، عبور کردن، وضع کردن، اجازه دادن و موارد مشابه اینهاست.
مثال: کتاب را در قفسه گذاشتم. (قرار دادم)
-نظر پدرت چه بود؟ -پدرم راضی نبود، اما بالاخره گذاشت. (اجازه داد)
مرگ او اندوه بزرگی را در قلبم گذاشت. (معنای مجازی قرار گذاشتن)
دیگر کاربردها:
واگذاردن، واگذار کردن: تسلیم کردن، به عهدهی کسی انداختن- جا گذاشتن،
گرو گذاشتن- بنیانگذار: بنا کننده- سیاستگذار: وضع کردن سیاست -پایه گذار-
سرمایه گذار- امانت گذار- بیمهگذار- قانون گذار- فرمان گذار- فروگذار و …
در مورد مصدر گزاردن: (= گزاریدن)
معانی:
انجام دادن و به جا آوردن، پرداختن (وام، مالیات و غیره)، بیان کردن،
ترجمه کردن، تفسیر کردن، رسانیدن و تبلیغ کردن ( پیغام، پیغمبری و غیره)،
بیان کردن، صرف و خرج کردن
کاربردها:
گزارش، بیان کردن، اظهار کردن: سخن گزاردن، پاسخ گزاردن- نمازگزار: به جای
آورندهی نماز- خدمتگزار: به جای آورندهی خدمت- سپاسگزار: به جای آورنده و
ادا کنندهی تشکر- وام گزار: پرداخت کنندهی وام- پیام گزار: پیام آور-
خواب گزار: تعبیر کنندهی خواب – حقگزار: ادا کنندهی حق- مصلحت گزار:
خیر اندیش- گله گزار: گله کننده – باج گزار: باج دهنده
حین نوشتن چنین عباراتی مثلاً نمازگزار، با خودتان بگویید: نماز گذاشتن یا نماز گزاردن؟ نماز قرار دادن یا نماز به جا آوردن؟ مسلماً پاسخ درست را مییابید. خدمت گذاشتن یا گزاردن؟ و …
بالاخره چطور “گذار” و “گزار” را از هم جدا کنیم؟!
به طور کلی میتوان گفت:
هرگاه پسوند به معنی گذاشتن و قرار دادن باشد، با “ذ” مینویسیم.
هرگاه پسوند به معنی ادا کردن و بهجا آوردن باشد با “ز” مینویسیم.
-معانی لغات برگرفته از فرهنگ معین